روشنگری سلیمینمین در نامه به قوچانی
تاریخ انتشار: ۲۷ خرداد ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۳۷۰۳۱۲۹
مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران در نامهای به محمد قوچانی نقدهایی به مقاله «میراث آیتالله»منتشر شده در شماره ۱۱۷ این نشریه درباره دانشگاه آزاد نوشت.
به گزارش تسنیم، عباس سلیمینمین مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران در نامهای به محمد قوچانی سردبیر مجله صدا نقدهایی به مقاله «میراث آیتالله»منتشر شده در شماره 117 این نشریه درباره دانشگاه آزاد نوشت.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
متن نامه سلیمینمین به شرح زیر است:
جناب آقای قوچانی
سردبیر محترم مجله صدا
با سلام و عرض خسته نباشید بابت اداره چندین مجله که عمدتاً قشر فرهیخته را جامعه هدف خود قرار داده است، جسارتاً میخواستم گلایهای از ادامه رویکرد انتخاباتیتان در این مجلات داشته باشم. در دوران رقابت برای دستیابی به سکوهای قدرت اجرایی و شوراها، نقدها و تخریبهای اصولی و غیر اصولی را شاهد بودیم، اما ادامه حرکت با همان دستفرمان در نشریاتی که مدعی تغذیه قشر صاحبفکر جامعهاند چندان زیبنده نیست.
مشاهده تیترهایی چون «میراث باقر؛ شهر سوخته»، «میراث آیت الله» و... بدون ارائه مطالبی مستند و اقناعکننده اهل اندیشه برای دوران تبلیغات شاید قابل اغماض بود، اما اکنون بعد از پایان دوران آن هنرنماییهای حرفهای، انتظار میرود که پایبندی به مصالح جامعه مجدداً پررنگ شود. حتی اگر ارقام ادعا شده در مورد بدهی شهرداری صحت داشته باشد باید گفت «تهران شهری مدرن و زیبا، اما مقروض» است که دستکم بیگانگان نیز بر پیشرفت چشمگیر آن اذعان دارند، اما در این میان چون بر موضوع «میراث آیتالله» اشراف تاریخی دارم به نقد این مقاله مبادرت مینمایم تا شاید بتوانم به سهم خود همکاران عزیز آن مجله را به فضای اطلاعرسانی عادی نزدیک سازم .
بررسی سابقه تاریخی دانشگاه آزاد در مجله شماره 117 صدا با جملهای از مرحوم هاشمی رفسنجانی آغاز شده که به دلیل گزینشی عمل شدن، اهداف اولیه از اقدامی که همه شخصیتهای نظام و در رأس آن امام با آن موافق بودند مشخص نمیشود. ایده ضرورت مقابله با مدرکگرایی به عنوان آفتی بنیانکن بلافاصله بعد از پیروزی انقلاب اسلامی مطرح شد؛ زیرا تا آن زمان بسیاری از دستاندرکاران اداره کشور به یمن خرید مدرک تحصیلات عالیه از مؤسسات غیر معتبر امریکایی یا اروپایی عنوان «دکترا» را با خود حمل میکردند که فاقد هرگونه پشتوانه علمی بود و موجب تحمیل حقارتهای بسیاری به ملت ایران در حوزههای تخصصی میشد.
در پاسخ به این مطالبه عمومی، آقای هاشمی در خطبه نماز جمعه 31 اردیبهشت 1361(به غلط در مقاله میراث آیتالله، 21 خرداد آمده است) میگوید:مراکزی درست کنیم به نام دانشگاه آزاد، اما نه مانند دانشگاه آزاد در رژیم گذشته؛ دانشگاه آزاد واقعی که مواد تحصیلی دانشگاهی با آن روش تحصیل که در حوزههای علمیه میخوانند، خوانده شود... هرکس میخواهد بیاید. شرط دیپلم و مانند آن هم نگذاریم؛ یک آزمون برای کشف صلاحیتشان بگذاریم، وارد آنجا که شدند کلاسهای محدود مثلاً 30 نفری با استاد معین، در ساعت معین نباشد، بلکه مثل شیوه آموزش طلبهها باشد. آقایانی که طلبه بودهاند و اینجا هستند میدانند وقتی که ما در قم درس میخواندیم بعد از سحر و نماز صبح میآمدیم در این مقبره، در آن مقبره، در مسجد؛ گوشه کناری مینشستیم، هر استادی یک شاگردی داشت. بنده که درس میخواندم مقید نبودم که چه کسی استاد باشد. کسی که یک سال از من جلوتر بود به من درس میداد. آن پایه را من میفهمیدم و به کسی که یک سال از من عقبتر بود درس میدادم... ما طالب علم میخواهیم، طالب مدرک نمیخواهیم... این جریان، راهی میشود برای اینکه در سراسر کشور دستکم در مراکز استانها، دهها مدرسه به سبک حوزههای علمیه داشته باشیم. ( هاشمی رفسنجانی، خطبههای نماز جمعه سال 1361، جلد دوم، دفتر نشر معارف انقلاب، بهار 1376، صص 7-205)
براساس همین اهداف، همگان به صحنه میآیند تا با بلیه مدرکگرایی مقابله شود و مؤسسهای تأسیس گردد که نه مدرکی برای کسب علم مطالبه کند و نه مدرکی اعطا شود بلکه صرفاً مشتاقان کسب دانش بیشتر، جذب شوند؛ برای راهاندازی چنین طرحی به ثبت شرکتها( و نه ستاد انقلاب فرهنگی) مراجعه شد و در تاریخ 27/11/61 تأسیس آن بر اساس ماده 584 قانون تجارت با شماره 2451 در اداره ثبت شرکتها و مؤسسات غیرتجاری تهران ثبت گردید؛ به عبارت دیگر، دانشگاه آزاد به هیچ وجه تحت نظارت نظام آموزش عالی کشور قرار نگرفت.
آقای هاشمی در این زمینه میگوید: … عصر دکتر [عبدالله] جاسبی آمد و برای شروع کار دانشگاه آزاد مشاوره کردیم.از نخست وزیرخواستم که پولی به حساب بریزد و از بنیاد مستضعفان خواستم که محلی بدهد … احمدآقا آمد... از ایشان خواستم که از امام بخواهد، مبلغی برای بودجه دانشگاه آزاد بدهند... احمدآقا آمد و اطلاع داد که امام یک میلیون تومان برای دانشگاه آزاد دادهاند. ( پس از بحران، خاطرات هاشمی رفسنجانی سال 1361، دفتر نشر معارف انقلاب، صص 270-263) به این ترتیب دانشگاه آزاد فعالیت خود را در اردیبهشت 1362 کلید زد.
اما به فاصله اندکی از آغاز به کار، بدون هیچگونه هماهنگی با نظام آموزش عالی کشور، دانشگاه آزاد در مسیر صدور مدرک واقع میشود، آن هم در سطح دکتری: چهارشنبه 31 مرداد 1363:...ظهر، آقای دکتر [عبدالله] جاسبی آمد، گزارشی از وضع دانشگاه آزاد اسلامی داد. امسال بنا است پنج هزار دانشجو بگیرند و شاگردان تکدرسی را به بیست هزار نفر برسانند و چند واحد جدید باز کنند و دوره دکترا داشته باشند. ( به سوی سرنوشت، خاطرات هاشمی رفسنجانی سال 1363، دفتر نشر معارف انقلاب، ص252)
طبعاً این قانونشکنی آشکار، با مخالفت صاحبنظران و دغدغهمندان تبعات نادیده گرفتن ساختارهای قانونی نظام آموزش عالی مواجه میشود و دولت وقت که به چپ تمایل دارد(اصلاح طلبان بعدی) بیشترین انتقاد را به انحراف دانشگاه آزاد از اهداف اولیه خود میکند؛ البته جریان راست و حتی تکنوکراتها که بعدها کارگزاران نام گرفتند نیز با این میزان قانونشکنی مخالفت علنی داشتند: دوشنبه 15 اسفند:... ظهر آقای {محمدعلی} نجفی {وزیر فرهنگ و آموزش عالی} آمد و انتقاداتی به سیستم اداره دانشگاه آزاد {اسلامی} داشت.(آرامش و چالش، خاطرات هاشمی رفسنجانی سال 1362، نشر معارف اسلامی، ص527)
چگونه ممکن است شرکتی که قرار بوده صرفاً واحدهای تک درسی ارائه نماید و به همین دلیل مجوزی از هیچیک از مراجع نظام آموزشی کشور اخذ نکرده تنها یک سال پس از تأسیس، در قانونشکنیای بیبدیل دوره دکتری دایر کند. در حالیکه اگر مجوز هم داشت حتی یک دوره کاردانی(فوق دیپلم) را پشت سر نگذاشته بود به راهاندازی دوره دکتری مبادرت ورزد؟
آقای هاشمی در این ایام تمام تلاش خود را بر شکستن مقاومت طرفداران قانون قرار میدهد: سهشنبه 25 اردیبهشت 1363: ...دکتر احمدی از ستاد انقلاب فرهنگی آمد... راجع به دانشجو شناخته شدن محصلان دانشگاه آزاد تأکید کردم...(به سوی سرنوشت، خاطرات هاشمی رفسنجانی سال 1363، دفتر نشر معارف انقلاب، صص8-107)
چنین فشاری بر مراجع آموزش عالی کشور چه وجهی میتوانست داشته باشد، در حالیکه دانشگاه آزاد هیچگونه مجوزی برای صدور مدرک نداشت: سهشنبه 20 اسفند 1364:... عصر در [جلسه] شورای انقلاب فرهنگی شرکت کردم... درباره دانشگاه آزاد اسلامی بحث شد. تندروها با توسعه آن مخالفند. ادامه بحث به جلسه بعد موکول گردید... (امید و دلواپسی، خاطرات هاشمی رفسنجانی سال 1364، دفتر نشر معارف انقلاب، صص5-444).
ادبیات سیاسی بهکار گرفته شده در برابر کسانی که به بدیهیات قانونی تأکید دارند قابل توجه است؛ این ادبیات تهاجمی ظاهراً از اوایل انقلاب برای شکستن مقاومتها کارکرد داشته است.
در جلسه بعد جناب آقای هاشمی کمی از خواستههای فراقانونی خود عدول میکند و راضی میشود که دستکم طبق اساسنامه خود دانشگاه آزاد مطالبه امتیاز نماید که البته آن نیز خلاف قوانین کلان آموزش عالی بود و رمز آنرا باید در ادبیات تهاجمی یافت: سهشنبه 27 اسفند 1364:در جلسه شورای عالی انقلاب فرهنگی شرکت کردم. بحث درباره دانشگاه آزاد اسلامی بود. جمعی با توسعه آن مخالفند. قرار شد فقط آن واحدهایی که شرایط اساسنامه را دارند، رسمی شوند و مدرک بدهیم... ( همان، صص451-450)
در جلسه بعد جناب آقای هاشمی کمی از خواستههای فراقانونی خود عدول میکند و راضی میشود که دستکم طبق اساسنامه خود دانشگاه آزاد مطالبه امتیاز نماید که البته آن نیز خلاف قوانین کلان آموزش عالی بود و رمز آنرا باید در ادبیات تهاجمی یافت...
تفسیر این سخن آقای هاشمی آن است که حتی درمقام تشخیص درستی یا نادرستی فعالیتهای مدیریت دانشگاه آزاد نباید اساسنامه آن مبنای قضاوت منتقدان قرار گیرد. زیرا در این جلسه بعد از مقاومت اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی، ایشان به این مطلب تن میدهد که صرفاً واحدهای تکدرسی که شرایط اساسنامه را دارند رسمی شوند(که البته آن نیز خلاف قانون بود) اما آیا ایشان میپذیرد که فعالیتهای غیر قانونی بارز این دانشگاه تا حد گرفتن دانشجوی دکتری متوقف شود؟ خیر، هرگز!
به همین دلیل آقای هاشمی میکوشد برای شکستن مقاومتها در برابر کارهای خلاف قانون از امام بهره گیرد : شنبه 13 اردیبهشت 65 : ...احمدآقا آمد وضع جنگ و مسائل ارتش و سپاه را برای گزارش خدمت امام گفتم و از امام خواستم که در جهت تقویت دانشگاه آزاد اسلامی، پیغامی به افراطیهای دانشگاه بدهند. آنها اخیراً مشکل تراشی میکنند...( اوج دفاع، خاطرات هاشمی رفسنجانی سال 1365، دفتر نشر معارف انقلاب،ص 87)
آقای هاشمی بعد از مأیوس شدن از امام راهی جز این در پیش روی خود نمیبیند که اساسنامه دانشگاه آزاد را تغییر دهد. بنابراین برخلاف نقلی که از آقای ناطق نوری شده است بعد از مشاهده انحراف از اهداف اولیه، دیگر امام از دانشگاه آزاد حمایت نمیکنند.
اما پاسخی از سوی امام دریافت نمیکند؛ لذا مجدداً به طور مستقیم درخواست را نزد امام مطرح میکند: شنبه 10 خرداد65: صبح به زیارت امام رفتم... از امام خواستم دانشگاه آزاد اسلامی را در مقابل مخالفان تندرو تقویت کنند. فرمودند موارد اختلاف و نقاط نظر طرفین را بنویسم تا تصمیم بگیریم؛ نوشتم و فرستادم.(همان، ص113) اما هرگز این درخواست علیرغم پیگیریهای متعدد مورد اجابت واقع نمیشود: جمعه16 خرداد65: احمدآقا آمد... در مورد دانشگاه آزاد اسلامی صحبت کردیم. گفت نامهای که به امام در خصوص نقاط نظر مخالفان دادهام، جلوی امام است و هنوز نخواندهاند.( همان، ص120)
آقای هاشمی بعد از مأیوس شدن از امام راهی جز این در پیش روی خود نمیبیند که اساسنامه دانشگاه آزاد را تغییر دهد. بنابراین برخلاف نقلی که از آقای ناطق نوری شده است بعد از مشاهده انحراف از اهداف اولیه، دیگر امام از دانشگاه آزاد حمایت نمیکنند. همچنین آیتالله خامنهای در دیدار مدیران مسئول نشریات دانشجویی در تاریخ 4/12/77 با کنایه گفتند نام ایشان را تبرکاً در دانشگاه آزاد قرار دادهاند و مجدداً تأکید نمودند که در سیاستگذاری این دانشگاه دخالتی نداشتهاند. به این ترتیب رسماً اهداف این دانشگاه متفاوت میشود؛ هرچند از مدتها قبل به صورت غیرقانونی تغییر کرده بود. اینبار برای موجه ساختن فعالیت آموزشی رسمی آن با تسلیم اساسنامه به شورای عالی انقلاب فرهنگی بر حسب ظاهر راه قانونگرایی در پیش گرفته میشود: چهارشنبه 4 تیر65: دکتر [عبدالله] جاسبی آمد. گزارش وضع دانشگاه آزاد اسلامی را داد و برای معافیت سربازی [دانشجویان مشمول] و تصویب اساسنامه کمک خواست. (همان، ص146)
اما به علت نارسا بودن اساسنامه جدید و شفاف نبودن وضعیت حقوقی دانشگاه آزاد بررسی آن در شورای عالی انقلاب فرهنگی به درازا میکشد: سهشنبه 7 بهمن65: عصر در جلسه شورای عالی انقلاب فرهنگی شرکت کردم. اساسنامه دانشگاه آزاد اسلامی مطرح بود؛ پیشرفت نداشت. (همان، ص 442)
آقای هاشمی اصرار فراوان دارد که علیرغم نارساییها، اساسنامه دانشگاه آزاد به تصویب رسد: سهشنبه 19 خرداد 66: عصر به جلسه شورای عالی انقلاب فرهنگی رفتم. آیتالله خامنهای نبودند. درباره لزوم تسریع در تصویب اساسنامه دانشگاه آزاد اسلامی صحبت شد. (پایان دفاع؛ آغاز بازسازی، خاطرات هاشمی رفسنجانی سال 1366، دفتر نشر معارف انقلاب، ص139)
عاقبت با وجود گویا نبودن برخی مواد، اساسنامه دانشگاه آزاد به تصویب شورای انقلاب فرهنگی میرسد: سهشنبه 21 مهر 66: آقای جاسبی آمد و درباره اساسنامه دانشگاه آزاد اسلامی تذکراتی داد. عصر در جلسه شورای عالی انقلاب فرهنگی شرکت کردم. اساسنامههای دانشگاه آزاد اسلامی و جذب نخبگان علمی تصویب شد.(همان، ص309). ماده 4 این اساسنامه تأکید دارد که دانشگاه از زمان صدور مجوز از سوی شورای گسترش رسمیت مییابد؛ مقولهای که حتی تا کنون به صورت کامل حل و فصل نشده است؛ با این وجود این ماده از اساسنامه به صراحت روشن میسازد که پیش از تصویب اساسنامه، این دانشگاه فاقد مجوز و صلاحیت قانونی برای کار در عرصه آموزش عالی کشور بوده است.
جناب آقای هاشمی با استفاده از موقعیت خود در مجلس شورای اسلامی در تاریخ 14/2/67 ماده واحدهای را تحت عنوان تأیید رشتههای دانشگاه آزاد اسلامی از تصویب میگذراند. بر اساس این ماده واحده به شورای عالی انقلاب فرهنگی اجازه داده میشود تا بر اساس ضوابط خاصی، مدارک تحصیلی فارغالتحصیلان دانشگاه آزاد پیش از این تاریخ را ارزیابی نماید تا این افراد نیز بتوانند همانند فارغالتحصیلان دانشگاههای دولتی از دانشنامه( مدرک دانشگاهی) معتبر استفاده نمایند.
تصویب این ماده واحده در مجلس در ابتدای سال 67 بعد از تصویب اساسنامه جدید دانشگاه آزاد در شورای عالی انقلاب فرهنگی در سال 66، اذعان صریحی از جانب جناب آقای هاشمی رفسنجانی بود که دانشگاه آزاد تا این تاریخ دارای هیچگونه مشروعیت قانونی برای فعالیت به مثابه یک مؤسسه آموزش عالی نبوده و به طریق اولی نمیتوانسته دانشنامه معتبر صادر نماید؛ به همین دلیل نیز قانونگذار!! در صدد رفع و رجوع عملکردهای غیرقانونی چند ساله این دانشگاه برمیآید.
جناب آقای هاشمی با استفاده از موقعیت خود در مجلس شورای اسلامی در تاریخ 14/2/67 ماده واحدهای را تحت عنوان تأیید رشتههای دانشگاه آزاد اسلامی از تصویب میگذراند. بر اساس این ماده واحده به شورای عالی انقلاب فرهنگی اجازه داده میشود تا بر اساس ضوابط خاصی، مدارک تحصیلی فارغالتحصیلان دانشگاه آزاد پیش از این تاریخ را ارزیابی نماید تا این افراد نیز بتوانند همانند فارغالتحصیلان دانشگاههای دولتی از دانشنامه( مدرک دانشگاهی) معتبر استفاده نمایند.
اما آیا با این میزان استفاده از قدرت قوه مقننه پایانی بر بیقانونیها رقم میخورد؟ نگاهی حتی گذرا بر تاریخچه میراث آیتالله خلاف آن را ثابت میکند. بعد از تصویب اساسنامه دانشگاه آزاد در شورای عالی انقلاب فرهنگی طبق همین اساسنامه اولین اقدامی که سریعاً باید صورت میگرفت معرفی فردی به عنوان نامزد ریاست دانشگاه به شورای عالی انقلاب فرهنگی بود. علیرغم تمامی تذکرها و پیگیریهای انجام شده از سوی مراجع ذیصلاح امر آموزش عالی این اقدام توسط هیئت امنا صورت نمیگیرد. بررسی دستور جلسات و صورتجلسات آن ثابت میکند که هیچ گامی برای قانونی کردن ریاست این دانشگاه برداشته نمیشود.
آیا نباید این سؤال مطرح شود که چرا میبایست از ریاست فردی به مدت 25 سال برخلاف اساسنامه این مجموعه حمایت شود؟ پاسخ روشن است؛ هرچند دانشگاه آزاد ناگزیر شد به دلیل مقاومت بهحق اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی در مورد قانونی نبودن مدارک صادره توسط دانشگاه، اساسنامه آن را به تصویب این شورا برساند اما حاضر نبود فراتر از این گامی برداشته شود و رئیس دانشگاه تحت نظارت شورای عالی انقلاب فرهنگی درآید؛ زیرا اگر به این میزان از قانونمندی تن میداد باید پذیرای سایر قوانین نیز میشد.
برای نمونه، بعد از اخذ مجوز فعالیت به عنوان یک مؤسسه آموزش عالی از شورای عالی انقلاب فرهنگی، دانشگاه آزاد برای همه رشتههایی که دایر کرده بود و آنچه میخواست در آینده راهاندازی کند باید از شورای گسترش مجوز اخذ میکرد؛ مقولهای که حتی تاکنون میراث آیتالله به آن تن نداده است.
در سال 94 دکتر مجتبی شریعتی نیاسر- معاون آموزشی وزیر علوم، تحقیقات و فناوری- در حاشیه جلسه شورای عالی انقلاب فرهنگی درجمع خبرنگاران گفت: از نظر وزارت علوم، دانشگاه آزاد هیچ فرقی با دانشگاههای دیگر ندارد و باید همه قوانین را رعایت کند. وی با اشاره به بررسی رشته محلهای دانشگاه آزاد افزود: بالغ بر 6700 رشته محل فاقد مجوز دانشگاه آزاد اسلامی مورد بررسی قرار گرفت که از این تعداد تقریباً 33 درصد رشتهها مورد تأیید قطعی قرار گرفت. 40 درصد رشتهها نیاز به رفع نقص داشته و بقیه رشتهها به دلیل نداشتن شاخصهای لازم مردود شدند.
وی ادامه داد: به دانشگاه آزاد اسلامی اعلام شد که رشته محلهایی که دارای نقص هستند پس از رفع نقص مجدداً باید برای بررسی به وزارت علوم ارسال شوند و چنانچه رفع نقص صورت نگیرد این رشتهها به جمع رشته های مردودی اضافه میشود. معاون آموزشی وزیر علوم با اشاره به غیر قانونی بودن کمیته سه نفرهای که دانشگاه آزاد مدعی است در داخل این دانشگاه به امر صدور مجوز!! مبادرت میکند، گفت: بالغ بر 2850 مرکز آموزش عالی وجود دارد که همه این مراکز باید از یک جای واحد که همان شورای گسترش است مجوز بگیرند. (ایسنا، چهارشنبه 18 آذر 1394)
بر اساس این اظهارات صریح، آن هم از سوی وزارت علوم دولت یازدهم، تا سال 94 هنوز دانشگاه آزاد به قانونمندی در این زمینه تن نداده است و معلوم نیست پذیرش ساختارهای قانونی کی محقق گردد. در این سال از نظر این مرجع ذیصلاح صرفاً 33 درصد از رشتهمحلهای این دانشگاه شاخصهای لازم را دارند و صدور مدرک برای نزدیک به 70 درصد شاغلان به تحصیل در این دانشگاه فاقد اعتبار علمی و قانونی است.
نکته قابل توجهتر اینکه در فصل دوم گزارش کمیسیون تحقیق و تفحص مجلس تحت عنوان بررسی سرفصل آموزشی دانشگاه آزاد اسلامی آمده است: الف- مسئولان دانشگاه آزاد اسلامی بدون مجوز کمیته سه نفره در بسیاری از موارد اقدام به تأسیس رشته و پذیرش دانشجو کردهاند. رشتهها پس از گذشت سالها از زمان پذیرش دانشجو به تصویب کمیته ارزیابی رسیدهاند.
ب- تنها در 120 واحد دانشگاهی دانشگاه آزاد اسلامی، 1597 رشته محل در مقاطع کاردانی، کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری
منبع: الف
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.alef.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «الف» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۳۷۰۳۱۲۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
رئیس جمهور ماده واحده شورای عالی انقلاب فرهنگی را برای اجرا ابلاغ کرد
به گزارش خبرگزاری صداوسیما، ابراهیم رئیسی، رئیس شورای عالی انقلاب فرهنگی ماده واحده «اصلاح ماده ۴ آییننامه شورای تخصصی حوزوی» که در جلسه ۸۹۷ مورخ ۱۴۰۲/۱۲/۰۸ شورای عالی انقلاب فرهنگی و براساس مصوبه جلسه ۴۶۵ شورای معین شورای عالی انقلاب فرهنگی (به پیشنهاد شورای عالی حوزههای علمیه) به تصویب رسیده است را برای اجرا به شورای عالی حوزههای علمیه، شورای تخصصی حوزوی و دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی به شرح زیر برای اجرا ابلاغ کرد.
«ماده واحده- ماده ۴ اصلاحی آییننامه شورای تخصصی حوزوی (مصوب جلسه ۸۸۴ مورخ ۱۳/۰۴/۱۴۰۲ شورای عالی انقلاب فرهنگی) به شرح ذیل اصلاح میگردد:
ماده ۴- اعضای شورا:
سه نماینده از شورایعالی حوزههای علمیه
سه نماینده از شورایعالی انقلاب فرهنگی
مدیر حوزههای علمیه یا نماینده وی
رئیس جامعة المصطفی العالمیه یا نماینده وی
مدیر حوزه علمیه خراسان
مدیر حوزه علمیه اصفهان
مدیر حوزههای علمیه خواهران
مدیر جامعة الزهرا (س)
رئیس دفتر تبلیغات اسلامی
هفت نفر از فضلای صاحبنظر حوزوی
تبصره - اعضای حقیقی موضوع بند ۱۰ بنا به پیشنهاد شورای عالی حوزههای علمیه و تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی و با حکم رئیس شورای عالی انقلاب فرهنگی، برای یک دوره ۳ ساله منصوب میشوند».